معنی فارسی tiltboard

B1

تاب کج، وسیله‌ای برای تمرین تعادل که معمولاً بر روی آن می‌ایستند و باید از افتادن جلوگیری کنند.

A balance board designed to challenge stability and improve balance skills.

example
معنی(example):

تاب کج برای تمرین تعادل استفاده می‌شود.

مثال:

The tiltboard is used for balance training.

معنی(example):

او بر روی تاب کج تمرین کرد تا هماهنگی خود را بهبود بخشد.

مثال:

He practiced on the tiltboard to improve his coordination.

معنی فارسی کلمه tiltboard

: معنی tiltboard به فارسی

تاب کج، وسیله‌ای برای تمرین تعادل که معمولاً بر روی آن می‌ایستند و باید از افتادن جلوگیری کنند.