معنی فارسی too-much
A2زیاد، به صورت بیش از حد و بالاتر از حد معمول.
An excessive amount or degree that is more than what is necessary or acceptable.
- ADVERB
example
معنی(example):
او نمک خیلی زیادی در سوپ ریخت.
مثال:
She put too much salt in the soup.
معنی(example):
در مسیر به محل کار ترافیک خیلی زیادی بود.
مثال:
There was too much traffic on the way to work.
معنی فارسی کلمه too-much
:
زیاد، به صورت بیش از حد و بالاتر از حد معمول.