معنی فارسی top-

B2

بالاترین سطح، در بالاترین موقعیت یا جایگاه.

The highest or uppermost level of something.

example
معنی(example):

جلسه با سطح بالا استراتژی‌های جدید را مورد بحث قرار خواهد داد.

مثال:

The top-level meeting will discuss new strategies.

معنی(example):

او بهترین محقق در این زمینه است.

مثال:

He is the top-researcher in this field.

معنی فارسی کلمه top-

: معنی top- به فارسی

بالاترین سطح، در بالاترین موقعیت یا جایگاه.