معنی فارسی tooth-shell
B1پوستهای که دندان را احاطه کرده و اغلب در مورد موجودات دریایی به کار میرود.
The protective outer layer of a tooth, often used to describe certain marine animals.
- NOUN
example
معنی(example):
پوسته دندان به خاطر شکل منحصر به فردش شناخته شده است.
مثال:
The tooth-shell is known for its unique shape.
معنی(example):
دانشمندان به مطالعه پوسته دندان میپردازند تا درباره زندگی دریایی یاد بگیرند.
مثال:
Scientists study the tooth-shell to learn about marine life.
معنی فارسی کلمه tooth-shell
:
پوستهای که دندان را احاطه کرده و اغلب در مورد موجودات دریایی به کار میرود.