معنی فارسی unappreciative

B1

به حالتی اشاره دارد که فرد یا گروه از چیزی قدردانی نمی‌کند.

Not showing gratitude or appreciation.

adjective
معنی(adjective):

Not appreciative

example
معنی(example):

جمعیت بی‌قدردانی تشویق نکرد.

مثال:

The unappreciative audience did not applaud.

معنی(example):

نگرش بی‌قدردانی او دوستانش را ناامید کرد.

مثال:

His unappreciative attitude frustrated his friends.

معنی فارسی کلمه unappreciative

: معنی unappreciative به فارسی

به حالتی اشاره دارد که فرد یا گروه از چیزی قدردانی نمی‌کند.