معنی فارسی unassociated
B1غیر مرتبط، به حالتی اشاره دارد که بین دو یا چند چیز ارتباطی وجود نداشته باشد.
Not connected or linked in any way.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not associated
example
معنی(example):
یافتهها با تحقیقات قبلی ارتباطی نداشت.
مثال:
The findings were unassociated with previous research.
معنی(example):
این دو رویداد در نگاه اول به نظر غیر مرتبط میآیند.
مثال:
These two events seem unassociated at first glance.
معنی فارسی کلمه unassociated
:
غیر مرتبط، به حالتی اشاره دارد که بین دو یا چند چیز ارتباطی وجود نداشته باشد.