معنی فارسی unbelted
B1که کمربند ندارد، به حالتی گفته میشود که کمربند پوشیده نشده است.
Not wearing a belt.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not belted
معنی(adjective):
Without a belt
example
معنی(example):
مردی که کمربند ندارد برای نگهداشتن شلوارش مشکل دارد.
مثال:
The unbelted man struggled to keep his trousers up.
معنی(example):
ظاهر بدون کمربند او را نا مرتب نشان میدهد.
مثال:
His unbelted appearance made him look disheveled.
معنی فارسی کلمه unbelted
:
که کمربند ندارد، به حالتی گفته میشود که کمربند پوشیده نشده است.