معنی فارسی unfilmable

C2

غیرقابل فیلم‌سازی، به دلیل ویژگی‌های خاص یا پیچیدگی‌ها.

Not able to be made into a film.

adjective
معنی(adjective):

Not suitable or able to be filmed.

example
معنی(example):

این کتاب به دلیل پیچیدگی‌اش غیرقابل فیلم‌سازی تلقی می‌شد.

مثال:

The book was considered unfilmable due to its complexity.

معنی(example):

برخی تجربیات توسط کارگردانان غیرقابل فیلم‌سازی شناخته می‌شوند.

مثال:

Some experiences are deemed unfilmable by directors.

معنی فارسی کلمه unfilmable

: معنی unfilmable به فارسی

غیرقابل فیلم‌سازی، به دلیل ویژگی‌های خاص یا پیچیدگی‌ها.