معنی فارسی unmatured
B1نارس؛ به حالتی اطلاق میشود که هنوز آماده یا بالغ نشده باشد.
Not fully developed or ripened.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not matured.
example
معنی(example):
میوه هنوز نارس است و برای خوردن آماده نیست.
مثال:
The fruit is still unmatured and not ready to be eaten.
معنی(example):
مهارتهای او هنوز نارس است و به تمرین بیشتری نیاز دارد.
مثال:
His skills are still unmatured and need more practice.
معنی فارسی کلمه unmatured
:
نارس؛ به حالتی اطلاق میشود که هنوز آماده یا بالغ نشده باشد.