معنی فارسی unopposed

B1

به معنای عدم وجود مخالف یا تهدید؛ در شرایطی که هیچ کس نمی‌خواهد یا نمی‌تواند مخالفت کند.

Not opposed; having no opposition or resistance.

adjective
معنی(adjective):

With no or little opposition

معنی(adjective):

Without an opponent.

example
معنی(example):

او در تلاشش برای تصدی این سمت با هیچ مخالفی روبرو نشد، بنابراین به راحتی برنده شد.

مثال:

He was unopposed in his bid for the position, so he won easily.

معنی(example):

این پیشنهاد در طول جلسه بدون مخالفت گذشت.

مثال:

The proposal went through unopposed during the meeting.

معنی فارسی کلمه unopposed

: معنی unopposed به فارسی

به معنای عدم وجود مخالف یا تهدید؛ در شرایطی که هیچ کس نمی‌خواهد یا نمی‌تواند مخالفت کند.