معنی فارسی unrivet

B1

عملیات جدا کردن یا باز کردن میخ، معمولاً در صنایع فلزی یا ساختمانی.

To remove or take apart something that is riveted or fastened.

verb
معنی(verb):

To remove or loosen the rivets of.

example
معنی(example):

شما باید قطعات را با احتیاط از هم جدا کنید.

مثال:

You need to unrivet the pieces carefully.

معنی(example):

او مجبور بود قطعات فلزی را برای تعویض از هم جدا کند.

مثال:

He had to unrivet the metal parts to replace them.

معنی فارسی کلمه unrivet

: معنی unrivet به فارسی

عملیات جدا کردن یا باز کردن میخ، معمولاً در صنایع فلزی یا ساختمانی.