معنی فارسی unskilled
B1بدون مهارت، به فردی اشاره دارد که تخصص یا مهارت خاصی در کار ندارد.
Not having or needing special skill or training.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of a person or workforce: not having a skill or technical training.
معنی(adjective):
Of a job: not requiring skill or training.
معنی(adjective):
Of a made object: inexpertly made or showing a lack of skill.
example
معنی(example):
او یک کار بدون مهارت را فقط برای گذران زندگی پذیرفت.
مثال:
He took an unskilled job just to make ends meet.
معنی(example):
کارگران بدون مهارت اغلب با شرایط شغلی سخت‌تری روبرو هستند.
مثال:
Unskilled workers often face tougher job situations.
معنی فارسی کلمه unskilled
:
بدون مهارت، به فردی اشاره دارد که تخصص یا مهارت خاصی در کار ندارد.
