معنی فارسی unwise
B2 /ʌnˈwaɪz/غیرعاقلانه، به وضعیتی اشاره دارد که فرد در انتخابهایش فکر کافی نمیکند.
Not showing or having wisdom; foolish or ill-advised.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not wise; lacking wisdom
مثال:
unwise kings
example
معنی(example):
سرمایهگذاری تمام پساندازش در یک سهام غیرعاقلانه بود.
مثال:
It was unwise to invest all his savings in one stock.
معنی(example):
او با حذف کلاسها یک تصمیم غیرعاقلانه گرفت.
مثال:
She made an unwise decision by skipping classes.
معنی فارسی کلمه unwise
:
غیرعاقلانه، به وضعیتی اشاره دارد که فرد در انتخابهایش فکر کافی نمیکند.