معنی فارسی yearnfully
B1به حالت حسرت و آرزو، به معنای با اشتیاق و آرزو صحبت کردن یا نگاه کردن.
In a manner that expresses longing or yearning.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با حسرت به کوههای دوردست نگاه کرد.
مثال:
She gazed yearnfully at the distant mountains.
معنی(example):
او با اشتیاق درباره یادآوریهای دوران کودکی خود صحبت کرد.
مثال:
He spoke yearnfully about his childhood memories.
معنی فارسی کلمه yearnfully
:
به حالت حسرت و آرزو، به معنای با اشتیاق و آرزو صحبت کردن یا نگاه کردن.