معنی فارسی accidented
B1تصادفی که ناشی از یک حادثه است.
Caused by or involving an accident.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او با تصادف از این وضعیت خارج شد.
مثال:
He accidented his way out of the situation.
معنی(example):
ماشین در جاده خیس تصادف کرد.
مثال:
The car accidented on the wet road.
معنی فارسی کلمه accidented
:
تصادفی که ناشی از یک حادثه است.