معنی فارسی accidential
B1ناشی از یا مربوط به یک حادثه.
Happening by chance or unintentionally.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کشف تصادفی همه چیز را تغییر داد.
مثال:
The accidential discovery changed everything.
معنی(example):
این یک ملاقات تصادفی در پارک بود.
مثال:
It was an accidential encounter at the park.
معنی فارسی کلمه accidential
:
ناشی از یا مربوط به یک حادثه.