معنی فارسی beforested
B1تشکیل شده قبل از یک زمان خاص، به معنای برنامهریزی یا ترتیبی که قبلاً انجام شده است.
Related to something that has been prepared or planned ahead of time.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برنامههای پیشتدارک دیدهشده به دلیل مقررات جدید نیاز به تجدید نظر دارند.
مثال:
The beforested plans need to be revised due to new regulations.
معنی(example):
در بحث پیشتدارکدیدهشده ما، چندین موضوع مهم را پوشش دادیم.
مثال:
In our beforested discussion, we covered several important topics.
معنی فارسی کلمه beforested
:
تشکیل شده قبل از یک زمان خاص، به معنای برنامهریزی یا ترتیبی که قبلاً انجام شده است.