معنی فارسی begnaw
B1گاز زدن، نشانهای از آن است که حیوان یا شیء دیگری به چیزی فشار میآورد تا از آن بخورد.
To tear or chew something persistently.
- VERB
example
معنی(example):
سگ شروع به گاز زدن کفش قدیمی در حیاط کرد.
مثال:
The dog began to begnaw the old shoe in the backyard.
معنی(example):
در حینی که او چوب را گاز میزد، تکهها در همهجا پخش شدند.
مثال:
As he begnawed the wood, the chips flew everywhere.
معنی فارسی کلمه begnaw
:
گاز زدن، نشانهای از آن است که حیوان یا شیء دیگری به چیزی فشار میآورد تا از آن بخورد.