معنی فارسی bewreath
B1محاصره کردن یا پوشاندن چیزی به وسیلهٔ حلقه یا ردیف از چیزهای مشابه.
To adorn or encircle something with a wreath or similar decoration.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند مجسمه را با گلها تزیین کنند.
مثال:
They chose to bewreath the statue with flowers.
معنی(example):
جشنواره مرکز اجتماعی را با تزیینات رنگارنگ لباس میکرد.
مثال:
The celebration would bewreath the community center with colorful decorations.
معنی فارسی کلمه bewreath
:
محاصره کردن یا پوشاندن چیزی به وسیلهٔ حلقه یا ردیف از چیزهای مشابه.