معنی فارسی blobbiest

B1

بیشترین حالت نامرتب و نرم، که به اشکال یا موجودات نرم و بی‌قواره اشاره دارد.

The most irregular, soft, and shapeless form, often used to describe objects or creatures.

example
معنی(example):

او طاقچه بلوبی‌ترین را در گالری ایجاد کرد.

مثال:

She created the blobbiest sculpture in the gallery.

معنی(example):

بلوبی‌ترین طرح در بین کودکان محبوب‌ترین بود.

مثال:

The blobbiest design was the most popular among children.

معنی فارسی کلمه blobbiest

: معنی blobbiest به فارسی

بیشترین حالت نامرتب و نرم، که به اشکال یا موجودات نرم و بی‌قواره اشاره دارد.