معنی فارسی blobbiness

B1

حالت یا ویژگی نرم و چسبنده که شبیه یک توپ یا گلوله است و می‌تواند به راحتی تغییر شکل دهد.

The quality of being soft and rounded, often used to describe certain types of toys or materials.

example
معنی(example):

این اسباب بازی یک حالت شگفت‌انگیز داشت که بازی کردن با آن را مفرح می‌کرد.

مثال:

The toy had a delightful blobbiness that made it fun to play with.

معنی(example):

من از حالت چسبناکی اسلایم وقتی که آن را لمس می‌کنم خوشم می‌آید.

مثال:

I like the blobbiness of the slime when I touch it.

معنی فارسی کلمه blobbiness

: معنی blobbiness به فارسی

حالت یا ویژگی نرم و چسبنده که شبیه یک توپ یا گلوله است و می‌تواند به راحتی تغییر شکل دهد.