معنی فارسی bonedog

B2

نوعی سگ که معمولاً به خاطر قد و استخوان‌هایش شناخته می‌شود، و معمولاً به عنوان یک حیوان خانگی نگهداری می‌شود.

A type of dog typically recognized for its size and bone structure, often kept as a pet.

example
معنی(example):

او از پناهگاه یک سگ استخوانی را adopt کرد.

مثال:

He adopted a bonedog from the shelter.

معنی(example):

سگ استخوانی به خاطر وفاداری‌اش شناخته می‌شود.

مثال:

The bonedog is known for its loyalty.

معنی فارسی کلمه bonedog

: معنی bonedog به فارسی

نوعی سگ که معمولاً به خاطر قد و استخوان‌هایش شناخته می‌شود، و معمولاً به عنوان یک حیوان خانگی نگهداری می‌شود.