معنی فارسی compensatively
B1به طور جبرانی، اشاره به روشی که در آن اصلاح و جبران انجام میشود.
In a manner that compensates or rectifies.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور جبرانی حقوق خود را پس از ترفیع تنظیم کرد.
مثال:
He compensatively adjusted his salary after the promotion.
معنی(example):
محصول به صورت جبرانی قیمتگذاری شد تا ارزش آن منعکس شود.
مثال:
The product was compensatively priced to reflect its value.
معنی فارسی کلمه compensatively
:
به طور جبرانی، اشاره به روشی که در آن اصلاح و جبران انجام میشود.