معنی فارسی configurationism

C1

مکتب فکری که بر ساختارها و نحوه سازماندهی اجزا تأکید می‌کند.

A philosophical concept emphasizing the importance of configuration in understanding phenomena.

example
معنی(example):

کنفیکوریشنism یک رویکرد فلسفی برای درک ساختارها است.

مثال:

Configurationism is a philosophical approach to understanding structures.

معنی(example):

بسیاری از دانشمندان در مورد مزایای کنفیکوریشنism در نظریه بحث می‌کنند.

مثال:

Many scholars debate the merits of configurationism in theory.

معنی فارسی کلمه configurationism

: معنی configurationism به فارسی

مکتب فکری که بر ساختارها و نحوه سازماندهی اجزا تأکید می‌کند.