معنی فارسی configurationist
C2کسی که به تأثیر و اهمیت ساختار و ترتیب در تحلیل موضوعات اعتقاد دارد.
A person who advocates for or studies configurations as a significant aspect of analysis.
- NOUN
example
معنی(example):
یک دیدگاه کنفیکوریشنستی میتواند بینشهای تازهای در علم ارائه دهد.
مثال:
A configurationist perspective can reveal new insights in science.
معنی(example):
رویکرد کنفیکوریشنستی معمولاً به راه حلهای نوآورانه منجر میشود.
مثال:
The configurationist approach often leads to innovative solutions.
معنی فارسی کلمه configurationist
:
کسی که به تأثیر و اهمیت ساختار و ترتیب در تحلیل موضوعات اعتقاد دارد.