معنی فارسی conscionableness
C1ویژگیهایی که نشاندهنده مسئولیتپذیری و انصاف است.
The quality of being fair and just, particularly in moral decisions.
- NOUN
example
معنی(example):
مسئولیتپذیری اعمال آنها توسط جامعه ستایش شد.
مثال:
The conscionableness of their actions was praised by the community.
معنی(example):
مسئولیتپذیری یک قانون اغلب قابل بحث است.
مثال:
The conscionableness of a law can often be debated.
معنی فارسی کلمه conscionableness
:
ویژگیهایی که نشاندهنده مسئولیتپذیری و انصاف است.