معنی فارسی counterreaction

B1

پاسخی که به یک واکنش یا تحریک خاص داده می‌شود، معمولاً در زمینه‌های اجتماعی یا علمی.

A response given in reaction to a specific stimulus or provocation, often in social or scientific contexts.

example
معنی(example):

واکنش متقابل او به انتقاد غیرمنتظره بود.

مثال:

His counterreaction to the criticism was unexpected.

معنی(example):

واکنش متقابل در آزمایشگاه نتیجه‌ای متفاوت از انتظارات نشان داد.

مثال:

The counterreaction in the lab showed a different result than anticipated.

معنی فارسی کلمه counterreaction

: معنی counterreaction به فارسی

پاسخی که به یک واکنش یا تحریک خاص داده می‌شود، معمولاً در زمینه‌های اجتماعی یا علمی.