معنی فارسی de-colonise
B1دموکالونی کردن به معنای حذف تأثیرات مستعمره ها و بازگشت به هویت بومی و اصلی در تفکر و آموزش است.
To remove colonial influences from systems, practices, and thought processes.
- VERB
example
معنی(example):
بسیاری از محققان استدلال میکنند که ما باید درک خود از تاریخ را دموکالونی کنیم.
مثال:
Many scholars argue that we need to de-colonise our understanding of history.
معنی(example):
برای دموکالونی کردن برنامه درسی، معلمان در حال بازنگری مواد درسی هستند.
مثال:
To de-colonise the curriculum, educators are revising course materials.
معنی فارسی کلمه de-colonise
:
دموکالونی کردن به معنای حذف تأثیرات مستعمره ها و بازگشت به هویت بومی و اصلی در تفکر و آموزش است.