معنی فارسی de-colonises
B1عمل دموکالونی کردن به معنای اصلاح و حذف تأثیرات مستعمره ها در ساختارهای اجتماعی یا حقوقی است.
To strip or remove colonial attributes or influences from a specific system or context.
- VERB
example
معنی(example):
سیاست جدید به طور مؤثری حقوق مالکیت زمین را دموکالونی میکند.
مثال:
The new policy effectively de-colonises land ownership rights.
معنی(example):
این رویکرد داستانها را که به طور تاریخی حاشیهنشین شدهاند، دموکالونی میکند.
مثال:
This approach de-colonises narratives that have been historically marginalized.
معنی فارسی کلمه de-colonises
:
عمل دموکالونی کردن به معنای اصلاح و حذف تأثیرات مستعمره ها در ساختارهای اجتماعی یا حقوقی است.