معنی فارسی debullition
B2جوشش، حالتی از آب یا مایع که در اثر حرارت به حالت جابجایی و تشکیل حباب درمیآید.
The act of boiling; the bubbling or agitated state of a liquid.
- NOUN
example
معنی(example):
جوشش آب نشان میداد که در حال جوشیدن است.
مثال:
The debullition of the water indicated it was boiling.
معنی(example):
جوشش مخلوط حبابهایی ایجاد کرد.
مثال:
The debullition of the mixture created bubbles.
معنی فارسی کلمه debullition
:
جوشش، حالتی از آب یا مایع که در اثر حرارت به حالت جابجایی و تشکیل حباب درمیآید.