معنی فارسی dilemmatically

C1

به روشی که شامل نوعی معضل و چالش در تصمیم‌گیری باشد.

In a manner that involves a dilemma or complex decision-making.

example
معنی(example):

او درباره مسائل جنجالی در جلسه به‌طور معضل‌گونه صحبت کرد.

مثال:

He spoke dilemmatically about the controversial issues at the meeting.

معنی(example):

این مشکل به‌طور معضل‌گونه مورد بررسی قرار گرفت تا همه جنبه‌ها در نظر گرفته شود.

مثال:

The problem was addressed dilemmatically to consider all perspectives.

معنی فارسی کلمه dilemmatically

: معنی dilemmatically به فارسی

به روشی که شامل نوعی معضل و چالش در تصمیم‌گیری باشد.