معنی فارسی disembower
B2دیسیمباور، عمل خارج کردن اندامهای داخلی از یک موجود زنده، معمولاً در زمینههای پزشکی یا دیگر موارد عملی.
To remove internal organs from a living being, typically in a medical or operational context.
- VERB
example
معنی(example):
جراح نیاز داشت تا حیوان را برای عمل دیسیمباور کند.
مثال:
The surgeon needed to disembower the animal for surgery.
معنی(example):
دیسیمباور به معنای خارج کردن اندامهای حیاتی در طول یک عملیات پزشکی است.
مثال:
To disembower means to remove vital organs during a medical procedure.
معنی فارسی کلمه disembower
:
دیسیمباور، عمل خارج کردن اندامهای داخلی از یک موجود زنده، معمولاً در زمینههای پزشکی یا دیگر موارد عملی.