معنی فارسی disme

B1

دیسیم به عمل اندازه‌گیری یا تقسیم یک قسمتی اشاره دارد که در آن مقدار کمتر از مقدار اصلی باشد.

To measure out or apportion in a fractional way.

example
معنی(example):

دیسیم به معنی اندازه‌گیری یک قسمت کوچک‌تر است.

مثال:

To disme means to measure out a smaller portion.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند که مواد لازم برای دستور پخت را دیسیم کنند.

مثال:

They decided to disme the ingredients for the recipe.

معنی فارسی کلمه disme

: معنی disme به فارسی

دیسیم به عمل اندازه‌گیری یا تقسیم یک قسمتی اشاره دارد که در آن مقدار کمتر از مقدار اصلی باشد.