معنی فارسی elusions
B1فرارها، تصورات یا فعالیتهایی که به طور خاص از حقیقت یا واقعیت دور میشوند.
Acts or occurrences of escaping or avoiding.
- NOUN
example
معنی(example):
جادوگر فرارهایی ایجاد کرد که مخاطبان را مجذوب کرد.
مثال:
The magician created elusions that fascinated the audience.
معنی(example):
فرارهای او نسبت به واقعیت اغلب او را گیج میکرد.
مثال:
Her elusions about reality often left her confused.
معنی فارسی کلمه elusions
:
فرارها، تصورات یا فعالیتهایی که به طور خاص از حقیقت یا واقعیت دور میشوند.