معنی فارسی enaction

B1

اجرا، به معنای عملی کردن یا به واقعیت تبدیل کردن یک تصمیم یا سیاست.

The act of enacting or putting something into action.

example
معنی(example):

اجرا شدن سیاست جدید به سرعت انجام شد.

مثال:

The enaction of the new policy happened swiftly.

معنی(example):

اجرا کردن این تصمیمات نیاز به توافق همه اعضا دارد.

مثال:

Enaction of these decisions requires consensus from all members.

معنی فارسی کلمه enaction

: معنی enaction به فارسی

اجرا، به معنای عملی کردن یا به واقعیت تبدیل کردن یک تصمیم یا سیاست.