معنی فارسی fascili

B1

فاسیکول، اشاره به خوشه‌ها یا دسته‌های تشکیل‌دهنده گیاهان دارد.

Clusters or bundles, often used in the context of plant morphology.

example
معنی(example):

فاسیکول‌ها اغلب در توصیفات گیاهشناسی استفاده می‌شوند.

مثال:

Fascili are often used in botanical descriptions.

معنی(example):

درک نقش فاسیکول‌ها در زیست‌شناسی گیاهی حائز اهمیت است.

مثال:

Understanding the role of fascili is important in plant biology.

معنی فارسی کلمه fascili

:

فاسیکول، اشاره به خوشه‌ها یا دسته‌های تشکیل‌دهنده گیاهان دارد.