معنی فارسی fastland

B1

منطقه‌ای که در آن زندگی یا حرکت سریع ممکن است.

A fictional or metaphorical land characterized by speed or rapidity.

example
معنی(example):

آنها از سرزمین سریع عبور کردند، مشتاق بودند تا به مقصد خود به سرعت برسند.

مثال:

They traveled through the fastland, eager to reach their destination quickly.

معنی(example):

در سرزمین سریع تکنولوژی، نوآوری‌ها هر روز اتفاق می‌افتند.

مثال:

In the fastland of technology, innovations happen every day.

معنی فارسی کلمه fastland

: معنی fastland به فارسی

منطقه‌ای که در آن زندگی یا حرکت سریع ممکن است.