معنی فارسی fenagles
B2حالت جمع از fenagle، به معنای ترفندها یا فریبها.
Plural form of fenagle; refers to tricks or schemes used to achieve something.
- NOUN
example
معنی(example):
او همیشه موفق میشود از موقعیتهای دشوار فرار کند.
مثال:
He always manages to fenagles his way out of tricky situations.
معنی(example):
پسربچه باهوش زمانی که با چالشهای سخت مواجه میشود، شروع به فریب دادن میکند.
مثال:
The clever boy started to fenagles when faced with tough challenges.
معنی فارسی کلمه fenagles
:
حالت جمع از fenagle، به معنای ترفندها یا فریبها.