معنی فارسی fiscalify
B1عملیاتی که باعث مالی شدن یا رسمی شدن یک برنامه یا هزینه میشود.
To make something fiscal in nature or appearance.
- VERB
example
معنی(example):
حسابدار بودجه جدید را مالی میکند.
مثال:
The accountant will fiscalify the new budget proposal.
معنی(example):
آنها باید مخارج خود را مالی کنند تا نظارت بهتری داشته باشند.
مثال:
They need to fiscalify their expenditures for better tracking.
معنی فارسی کلمه fiscalify
:
عملیاتی که باعث مالی شدن یا رسمی شدن یک برنامه یا هزینه میشود.