معنی فارسی fixidity
C1عدم انعطاف و تغییر، به ویژه در مورد قوانینی که ثابت و پایدارند.
The quality of being inflexible or rigid.
- NOUN
example
معنی(example):
ثبات قوانین باعث شد تا سازگاری دشوار باشد.
مثال:
The fixidity of the rules made it hard to adapt.
معنی(example):
او ثبات سیستم را مورد انتقاد قرار داد.
مثال:
He criticized the fixidity of the system.
معنی فارسی کلمه fixidity
:
عدم انعطاف و تغییر، به ویژه در مورد قوانینی که ثابت و پایدارند.