معنی فارسی forepointer

B1

دستگاهی یا نشانه‌ای که قبل از شروع حرکت، ارائه‌دهنده راهنمایی است.

An indicator or device that provides guidance ahead.

example
معنی(example):

یک نشانگر پیش‌رو به مسافران کمک می‌کند تا راه را پیدا کنند.

مثال:

A forepointer helps guide the way for travelers.

معنی(example):

نشانگر پیش‌رو در تقاطع مسیر درست را نشان داد.

مثال:

The forepointer at the intersection indicated the right path.

معنی فارسی کلمه forepointer

:

دستگاهی یا نشانه‌ای که قبل از شروع حرکت، ارائه‌دهنده راهنمایی است.