معنی فارسی fractionalization

C2

فرکشنالیزه کردن، فرآیند تقسیم یک دارایی به قسمت‌های کوچک‌تر برای تسهیل مالکیت.

The process of dividing an asset into smaller, indivisible parts to facilitate ownership.

example
معنی(example):

فرکشنالیزه کردن مالکیت به بیشتر سرمایه‌گذاران اجازه داد تا سهام بخرند.

مثال:

The fractionalization of ownership allowed more investors to buy shares.

معنی(example):

فرکشنالیزه کردن در مالی می‌تواند به افزایش نقدینگی و دسترسی منجر شود.

مثال:

Fractionalization in finance can lead to increased liquidity and accessibility.

معنی فارسی کلمه fractionalization

:

فرکشنالیزه کردن، فرآیند تقسیم یک دارایی به قسمت‌های کوچک‌تر برای تسهیل مالکیت.