معنی فارسی fulgurata

B1

فلقی، به معنای حالت یا کیفیتی از درخشش و روشنی، معمولاً مربوط به پدیده‌های طبیعی.

A state of brilliance or flash; often related to natural phenomena.

example
معنی(example):

فلقی طوفان الهام‌بخش بود.

مثال:

The fulgurata of the storm was awe-inspiring.

معنی(example):

شاهد بودن بر فلقی طبیعت می‌تواند نفس‌گیر باشد.

مثال:

Witnessing the fulgurata of nature can be breathtaking.

معنی فارسی کلمه fulgurata

:

فلقی، به معنای حالت یا کیفیتی از درخشش و روشنی، معمولاً مربوط به پدیده‌های طبیعی.