معنی فارسی gutnish

B1

احساس یا واکنشی موضعی ناشی از یک شهود داخلی یا غریزه.

Relating to a reaction or feeling that arises from gut instinct.

example
معنی(example):

واکنش گوتنیش او نشان داد که آماده مواجهه با وضعیت نبود.

مثال:

His gutnish reaction showed he was not ready to confront the situation.

معنی(example):

او زمانی که از او خواسته شد که در برابر جمع سخنرانی کند، احساسی گوتنیش داشت.

مثال:

She felt a gutnish feeling when asked to speak in front of the crowd.

معنی فارسی کلمه gutnish

: معنی gutnish به فارسی

احساس یا واکنشی موضعی ناشی از یک شهود داخلی یا غریزه.