معنی فارسی habituations

B1

عادت‌ها، الگوها یا رفتارهایی که در پاسخ به شرایط خاص به تدریج شکل می‌گیرند.

Patterns or behaviors formed through repeated exposure to certain conditions.

example
معنی(example):

عادت‌ها می‌توانند بر نحوه واکنش ما به تجربیات جدید تأثیر بگذارند.

مثال:

Different habituations can affect how we respond to new experiences.

معنی(example):

مطالعه عادت‌ها می‌تواند بینش‌هایی درباره فرآیندهای یادگیری ارائه دهد.

مثال:

The study of habituations can provide insights into learning processes.

معنی فارسی کلمه habituations

: معنی habituations به فارسی

عادت‌ها، الگوها یا رفتارهایی که در پاسخ به شرایط خاص به تدریج شکل می‌گیرند.