معنی فارسی immingles

B1

مخلوط می‌شود، به فرایند آمیختن اشاره دارد.

To mix or socialize with others, especially in a communal setting.

example
معنی(example):

او هنگام سفر با فرهنگ‌های مختلف مخلوط می‌شود.

مثال:

He immingles with various cultures when he travels.

معنی(example):

در جشنواره، همه با هم مخلوط می‌شوند و دوستان جدید می‌سازند.

مثال:

At the festival, everyone immingles and makes new friends.

معنی فارسی کلمه immingles

: معنی immingles به فارسی

مخلوط می‌شود، به فرایند آمیختن اشاره دارد.