معنی فارسی imputable
B2قابل انتساب، اشاره به این دارد که چیزی را میتوان به یک منبع یا عامل خاص نسبت داد.
Capable of being attributed or ascribed to something.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آسیب به ماشین به طوفان نسبت داده شد.
مثال:
The damage to the car was imputable to the storm.
معنی(example):
حسابدار گفت که خطا به یک نقص نرمافزاری مربوط است.
مثال:
The accountant said the error was imputable to a software glitch.
معنی فارسی کلمه imputable
:
قابل انتساب، اشاره به این دارد که چیزی را میتوان به یک منبع یا عامل خاص نسبت داد.