معنی فارسی in someone's confidence
B2وضعیتی که در آن شخصی به کسی دیگر اعتماد دارد و رازهای خود را به او میگوید.
In a state of being trusted with someone’s secrets or private matters.
- IDIOM
example
معنی(example):
او درباره مهمانی غافلگیرکننده در اعتماد اوست.
مثال:
She is in his confidence about the surprise party.
معنی(example):
او در اعتماد اوست، بنابراین او اسرارش را به او میگوید.
مثال:
He is in her confidence, so she tells him her secrets.
معنی فارسی کلمه in someone's confidence
:وضعیتی که در آن شخصی به کسی دیگر اعتماد دارد و رازهای خود را به او میگوید.