معنی فارسی inbringing

B1

وارد کردن یا آوردن موارد جدید، به ویژه در زمینه‌های اجتماعی، آموزشی یا فرهنگی.

The act of bringing in or introducing something, especially in the context of ideas or concepts.

example
معنی(example):

ورود ایده‌های جدید می‌تواند نوآوری را به جلو ببرد.

مثال:

The inbringing of new ideas can drive innovation.

معنی(example):

وارد کردن تغییر نیاز به صبر و تلاش دارد.

مثال:

Inbringing change requires patience and effort.

معنی فارسی کلمه inbringing

: معنی inbringing به فارسی

وارد کردن یا آوردن موارد جدید، به ویژه در زمینه‌های اجتماعی، آموزشی یا فرهنگی.