معنی فارسی inhive

B1

وارد کندو شدن یا جمع شدن؛ به معنای قرار دادن یا سازماندهی در یک مکان مشخص.

To gather or consolidate; to be contained within a structure like a hive.

example
معنی(example):

زنبورها در ماه‌های زمستان درون کندو جمع خواهند شد.

مثال:

The bees will inhive during the winter months.

معنی(example):

لطفاً تمام مدارک را در پوشه جمع‌آوری کنید.

مثال:

Please inhive all the documents in the folder.

معنی فارسی کلمه inhive

:

وارد کندو شدن یا جمع شدن؛ به معنای قرار دادن یا سازماندهی در یک مکان مشخص.